دوستی من و مهدی

ME & U

 

 

حواسم را هرکجا که پرت میکنم، باز هم کنار تو میفتد...

 

فونت زيبا ساز
نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 17:53 توسط سیما...| |

دلم گرفتست چون آقام الان دپرسه

میدونم واسه چی الان ناراحتی...خب آقایی باور کن دوست ندارم ک...

نمیدونم چیکار کنم که از این حالت بیرون بیای

کاش میتونستی این مطالب و بخونی

جیجی من دیوونتم واست هر کاری میکنم میدونم توهم منو دوست داری

ولی بعضی وقتا یه حرفایی

میزنی که میدونمی من چه جوابی بهت میدم

مهدی خواهش میکنم اینطوری نباش

مرگ سیما... 

فونت زيبا ساز
نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:,ساعت 20:43 توسط سیما...| |

می گـــــــی خـــداحافظ

که مـــن چشم تـر کنـــم و بگـــــــــم : کجــا؟


مگه دست خودته این اومــدن و رفتــــن ؟

که سفت بغلت کنم و بــگــــــم : هیچ رفتــنی تــــــــــو کار نیست

همین جـا ، " به دلم اشاره کنم" ، جاته تا همیشه

آخـــــــــر سرش محکــــــــــم بگم : شـیر فهم شد ؟؟

و تو، دل ضعفه بگیری از این همه عاشقانه های محکم .....

 




 

فونت زيبا ساز
نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:,ساعت 18:53 توسط سیما...| |

د وستَتـــ دارمــ به اضافه ي ســه نقطه!!!

تـآ بداني من و دوستَتـــ دارم هـآيمـــ

امتداد داريمـــ در تو

تـــآ هميشه.

دُرُستـــ مثلِ همين سه نقطه ... "

 

فونت زيبا ساز

ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:,ساعت 18:36 توسط سیما...| |

سلام مهدی من.

دلم میخواد توهم بیای با من اینجا بنویسیم

اما نمیدونم قبول میکنی یا نه...میترسم بهت بگم ضایع شم

نمیدونم بهت بگم یا نه؟

بگم؟

وای به حالت اگه بگی نه

فونت زيبا ساز
نوشته شده در سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:57 توسط سیما...| |

                      بزار دوستت داشته باشم

            بزار کنارت بمونم//دل منو تو میشکنی//به روم نیار که مهمونم

                       بزار دوستت داشته باشم

                  وقتی که بارون میباره//کی ابرهارو من نباشم از تو چشات بر میداره؟

               بزار همونجوری که هست//دلخوشی هام تموم نشه

                 میترسم از خدافظی//بهم نگو آخرشه..  

           بزار مثل عروسکها یه گوشه تنها بشینم//فقط بدونم پیشمی تورو از اون دور ببینم

 

 

 

 

فونت زيبا ساز
نوشته شده در سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:24 توسط سیما...| |

امروز رفتم پیش مشاور همه چیزو راجع به مهدی  بهش گفتم:گفتم میگه بیرون نرو

اینجا برو اینجا نرو

دیشب تا صبح به همه ی حرفاش فکر کردم.مشاور بهم گفت پسرا تا قبل 23سالگی عاشق نمیشن

گفت باهاش تموم کنم

گفتم نمیخوام بهش ضربه بزنم

گفت:پسرا هیچوقت به اندازه دخترا ضربه نمیخورن کلی باهام حرف زد

واقعآ بعضی حرفاش درست بود

گفتم مهدی بهم شک داره  گفت شکاکیت یه نوع مریضیه

گفت من اگه بودم این رابطه رو تموم میکردم

مونده بودم سر دوراهی اولین بار تو عمرم رفتم پیش مشاور...دیگه غلط  کنم برم

اومدم خونه...قبلشم با مهدی بحث کرده بودم

داشتم گریه میکردم و به حرفای مشاور فکر میکردم...به مهدی گفتم باید تموم کنیم هرچند که نمیتونم فراموشت کنم

گفتم از آینده میترسم...میترسم اون روزی که نباید بیاد بیاد

الان که یه ماهه بیا تموم کنیم اون موقع واسم سخت میشه...اون موقع دیگه نمیتونم ازت دل بکنم

مهدی گفت:((سیما چرا چرت میگی؟من نمیخوام از دستت بدم.ای خدا دیگه به چه زبونی بگم میخوام با تو باشم؟

میفهمی؟؟؟

من غلط کردم...دیگه سرت نق نمیزنم

بگو دیگه از این حرفا نمیزنی؟

گفتم بیا منطقی باشیم...

گفت: دل داری باهام تموم کنی؟فکر منو کردی؟فکر کردی به همین سادگیه؟

من ولت نمیکنم و نخواهم کرد افتاد؟

نمیدونم چیکار کنم

مهدی منو ببخش...ببخشید که ناراحتت کردم...من تنهات نمیزارم عشقم

غلط کردم آقای من

 

 

 

فونت زيبا ساز
نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 17:42 توسط سیما...| |

بمیرم واست

خب چرا به دستت فشار اووردی که اینطوری بشه؟ها؟

فدای دستت شم...الان بهم ریختم

خب چرا مواظب نیستی مهدی؟رو اعصاب آدم راه میری!

دعا میکنم زود تر خوب شه عسیسم

بمیرم برات...

 

 

فونت زيبا ساز
نوشته شده در یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,ساعت 20:6 توسط سیما...| |

 

 

 

گاهــی میتــوان

همــه زندگــی را در آغوش گرفت

کـافـــیست...یک نفر تمام زندگیت باشد!

فونت زيبا ساز
نوشته شده در یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:,ساعت 19:52 توسط سیما...| |

سلام

الان آقام داره شام میخوره..نوش جونش

منم گفتم تو این فرصت بیام بنویسم

آخه مهدی از دیر جواب دادن بدش میاد

همیشه هم سر این موضوع باهم بحث میکنیم..

هر روز که میگذره بیشتر بهت وابسته میشم عزیزم...بووووووووووووووووووووس

من باید برم شام بخورم

بابای

مهدی خیلی خیلی خیلی دوستت دارم

زندگیمی

فونت زيبا ساز
نوشته شده در شنبه 26 فروردين 1391برچسب:,ساعت 21:1 توسط سیما...| |

دو سه روزه که مات و بی ارادم

                             یه چیزی فکرمو مشغول کرده

همین عشقی که درگیر هواشم 

                                            منو نسبت به تو مسِِِـول کرده

        نمیبینی دارم جون میدم اینجا 

                                        نمیدونی چقدر محتاجم اینجا 

   چقدر راحت منو وابسته کردی

     

    دارم دیوونه میشم کم کم اینجا

فونت زيبا ساز
نوشته شده در شنبه 26 فروردين 1391برچسب:,ساعت 19:38 توسط سیما...| |

گاهی بی دلیل خاطرت در خیالم غوغا میکند شاید دوست داشتن همین باشد 

 

فونت زيبا ساز

ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 25 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:34 توسط سیما...| |


فک کنم من همون آدمی هستم که وقتی بمیریم هم،

باید از اون دنیا به مهدی زنگ بزنم بگم "رسیدم !!!!!!!!!!!!

فونت زيبا ساز
نوشته شده در جمعه 25 فروردين 1391برچسب:,ساعت 10:28 توسط سیما...| |

 

 دیشب مهدی گفت میخواد بره حمام اومد اس میده

منم گوشیمو رو ویبره گذاشتم بعدش گذاشتم زیر بالشتم که یه وقت خوابم نبره

وقتی اومد...ز زد من خواب بودم یهو از خواب پا شودم اومدم گوشیمو از زیر بالشتم در بیارم

دستم خورد قطع کردم

دیدم بعدش اس داد  هه به اس بازیت ادامه بده شب خوش بای

منم گفتم آره داشتم با صدتا پسر دیگه اس بازی میکردم تا تو از حمام بیای

خیلی افکارت بچه گانست

بعد اونم فقط گفت(هه)

منم خواستم ج بدم دیدم اس نمیره /شارژم ت شده بود

از شانس بد من

بهش اس رایگان دادم...اونم بیشتر شک کرد

هر چی اس رایگان دادم ز نزد

اوووف نمیدونم با این اخلاقش چیکار کنم

همش میگه تو یه روزی بهم خیانت میکنی/یه روزی از دستت میدم میدونم

دیگه نمیدونم چطوری حالیش کنم که بابا من تا آخرش باهت میمونم

لان نه ج اس میده نه زنگامو

چیکار کنم؟

 

 

فونت زيبا ساز
نوشته شده در جمعه 25 فروردين 1391برچسب:,ساعت 9:33 توسط سیما...| |

فونت زيبا ساز
نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,ساعت 22:9 توسط سیما...| |

خیلی دلم واس آقام تنگ شده...

الان هم دارم به آقام اس میدم هم مینویسم

خیییییییییلیییییی دوسش دارم

حس میکنم بدون اون نمیتونم

مهدی هیجوقت تنهام نزار باشه؟

همش با خودم فکر میکنم که اگه از هم جداشیم چی؟

وای خدانکنه....

خیلی خوابم میاد اما به آقام نگفتم

هروقت خوابش گرفت منم میخوابم

فداش بشم الهی

 

فونت زيبا ساز
نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,ساعت 21:46 توسط سیما...| |

     عادت یا عشق نمیدونم 

نمیتونم نبینمت/نمیتونم حتی یه شب به تنهایی بسپارمت

عادت یا عشق /فقط بدون مثل نفس دوستت دارم

خودم اگه از یاد برم /تورو بخاطر میارم

هر اسمی که میخوای بزار رو من و احساسم به تو

عادت/هوس/عشق یا هوا/یه اسم یا یک واژه نو

اما بدون هزار دفعه اگه بازم دنیا بیام/دوباره عاشقت میشم

    همیشه دنبالت میام  

 

فونت زيبا ساز

ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,ساعت 18:17 توسط سیما...| |

 


اوف بلاخره با آقام آشتی کردم

  وای که چقد ناس داره 

 عاشقتم مهدی 

 آقام خیلی سخت گیره...بعضی روزا ازش میترسم

 بهش میگم چرا انقد سخت گیری میگه آخه نمیخوام از دستت بدممنم بهش میگم

 بخدا تو آقامی من با دنیا عوضت نمیکنم اما تو گوشش نمیره که نمیره

 به نظر شما چون دوسم داره سخت گیری میکنه؟
فونت زيبا ساز

ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:58 توسط سیما...| |

سلام

امروز با آقام حرفم شد

آقام میگه هرجایی که میخوای بری قبلش بهم بگو

امروز رفتم بازار با دوستام اما یادم رفت بهش بگم بهم زنگ زد فهمید بیرونم 

گفت:با اجازه کی رفتی بیرون؟منم گفتم با اجازه توگفت باشه 

اینطوریه دیگه

پس از این به بعد زنگ زدی دیدی بیرونم نگو چرا نگفتی

گفتم یعنی چی خو یادم رفت بگم!خلاصه کلی ازم ناراحت شد

الهی واسش بمیرم....عاشق قهر کردنشم

الان مثلا قهره  سر سنگین جواب اس میده...

خدا میدونه از دستت چی میکشم

 

 

 

فونت زيبا ساز

ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:24 توسط سیما...| |


Power By: LoxBlog.Com